22 آذر 1403
عبدالمطلب 30 حائری 18 پ 40

حکمت 262 تا 265 نهج البلاغه (علی محبی)

262

حکمت 262 تا 265 نهج البلاغه:

  1. ساکتین جنگ جمل و مذمت آنها
  2. مثل همنشین پادشاه
  3. نیکی به بازماندگان دیگران
  4. دواء جان و درد جان در کلام مولا

صبح یکشنبه 22 / 4 / 99




مطالب بیان شده در این جلسه 👇👆

نهج البلاغة حکمت 262
وَ قِيلَ إِنَّ الْحَارِثَ بْنَ حَوْطٍ أَتَاهُ فَقَالَ
أَ تَرَانِي أَظُنُّ أَصْحَابَ الْجَمَلِ كَانُوا عَلَى ضَلَالَةٍ
و درود خدا بر او، فرمود: (حارث بن حوت‏ نزد امام آمد و گفت: آيا
چنين پندارى كه من اصحاب جمل را گمراه مى‏دانم؟ چنين نيست،

فَقَالَ ع‏ يَا حَارِثُ إِنَّكَ نَظَرْتَ تَحْتَكَ وَ لَمْ تَنْظُرْ فَوْقَكَ فَحِرْتَ‏
امام فرمود) اى حارث! تو زير پاى خود را ديدى،
امّا به پيرامونت نگاه نكردى، پس سرگردان شدى،

إِنَّكَ‏ لَمْ تَعْرِفِ الْحَقَّ فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ
وَ لَمْ تَعْرِفِ الْبَاطِلَ فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ
تو حق را نشناختى تا بدانى كه اهل حق چه كسانى مى‏باشند؟
و باطل را نيز نشناختى تا باطل گرايان را بدانى.

فَقَالَ الْحَارِثُ فَإِنِّي أَعْتَزِلُ مَعَ سَعِيدِ بْنِ مَالِكٍ
وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ
فَقَالَ ع‏ إِنَ‏ سَعِيداً وَ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عُمَرَ
لَمْ يَنْصُرَا الْحَقَّ وَ لَمْ يَخْذُلَا الْبَاطِلَ‏

(حارث گفت: من و سعد بن مالك، و عبد اللّه بن عمر،
از جنگ كنار مى‏رويم، امام فرمود)
همانا سعد و عبد اللّه بن عمر،
نه حق را يارى كردند، و نه باطل را خوار ساختند.

263 ‏ صَاحِبُ السُّلْطَانِ كَرَاكِبِ الْأَسَدِ يُغْبَطُ بِمَوْقِعِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَوْضِعِهِ‏
همنشين پادشاه، شير سوارى را ماند كه ديگران
حسرت منزلت او را دارند،
ولى خود مى‏داند كه در جاى خطرناكى قرار گرفته است.

264 ‏ أَحْسِنُوا فِي عَقِبِ غَيْرِكُمْ تُحْفَظُوا فِي عَقِبِكُمْ‏
به بازماندگان ديگران نيكى كنيد
تا حرمت بازماندگان شما را نگاه‏دارند.

265‏ إِنَّ كَلَامَ الْحُكَمَاءِ إِذَا كَانَ صَوَاباً كَانَ دَوَاءً
وَ إِذَا كَانَ خَطَأً كَانَ دَاءً
گفتار حكيمان اگر درست باشد درمان‏،
و اگر نادرست، درد جان است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *