مطالب بیان شده در جلسه هفتم خمس 👆 👆 👆
تفاوت خمس و زكات با ماليات
گاهى مىگويند: ما كه به دولت اسلامى ماليات مىدهيم،
ديگر خمس و زكات براى چه؟
در پاسخ به اين سؤال،
به تفاوتهايى كه ميان خمس و زكات با ماليات است اشاره مىكنيم:
تفاوت اول
ماليات، هزينهاى است كه شما مىپردازيد تا دولت،
رفاه شما را بيرون منزل تأمين كند.
مثلًا بيرون منزل شما بوستانى احداث كند
همان گونه كه خود نيز در منزل باغچه احداث مىكنيد.
هر كسى حياط منزل خود را موزائيك يا سنگ مىكند، به دولت نيز ماليات مىدهد تا بيرون منزلش را اسفالت كند.
درب منزل خود را قفل مىزند، به دولت نيز ماليات مىدهد
بيرون منزل پليس بگمارد.
در منزل لامپ روشن مىكند، به دولت نيز ماليات مىدهد
تا بيرون منزل، كوچه و خيابان را روشن كند.
در منزل كپسول آتش نشانى دارد، به دولت نيز ماليات مىدهد
تا بيرون منزل ماشين آتش نشانى را آماده داشته باشد.
بنابراين ماليات، خرج خود شما مىشود و نظير پولى است كه
شما در منزل براى زندگى شخصى هزينه مىكنيد. با اين تفاوت كه آنچه در منزل خرج مىكنيد مستقيم است و آنچه در بيرون خرج مىشود به واسطه مالياتى است كه به دولت مىدهيد.
تفاوت دوم
پرداخت خمس و زكات، به عنوان يك عبادت است و در آن قصد قربت لازم است كه اگر نباشد عمل قبول نمىشود.
بر خلاف ماليات كه قصد قربت نمىخواهد
و نوعاً با اكراه پرداخت مىگردد.
تفاوت سوّم
خمس، زير نظر عالمترين، محبوبترين، با تقوىترين فردى كه با تحقيق انتخاب شده، يعنى فقيه عادل مصرف مىشود،
بر خلاف ماليات كه چنين شرطى در آن نيست
و لذا گاهى غير عادلانه هزينه مىشود.
به علاوه اتصال طبقه محروم با عالم ربانى زمينه پندپذيرى
و اطاعت از خدا و رسول است
و فقرا و ساير گيرندگان، چون خمس را
از دست جانشين امام زمان عليه السلام مىگيرند
احساس حقارت نمىكنند.
تفاوت چهارم
در خمس و زكات به پرداخت كننده اعتماد مىشود، يـــــعــــنــــى
اولًا خودش حساب مال خود را مىكند نه بازرس و مأمور دولت.
ثانياً كسى را كه مىخواهد مال خود را به او بدهد انتخاب مىكند كه كدام مرجع و عالم متّقىتر باشد.
ثالثاً از مصرف آن زير نظر مجتهد عادل آگاه است
و مىداند در كجا هزينه مىشود.
تفاوت پنجم
در خمس و زكات هدفِ گيرنده،
رشد و پاك كردن مردم
و هدفِ پرداخت كننده قرب به خداست.
تفاوت پنجم
خمس را از مازاد مخارج سالانه مىگيرند،
ولى ماليات از اصل درآمد مردم گرفته مىشود.
خمس پس از پيامبر
گرچه مسيرى كه پيامبر معين فرموده بود دچار انحراف گرديد
و خلفا غنيمت را منحصر در غنائم جنگى نمودند و اهل بيت پيامبر
تا زمان امام باقر عليه السلام و امام صادق عليه السلام
از خمس منع گرديدند،
ليكن هنگامى كه فضاى تبليغ براى اين دو امام عزيز باز شد،
به مسئله خمس پرداختند.
بعد از امام صادق عليه السلام تا زمان غيبت حضرت ولىعصر عليه السلام امامان معصوم در مناطق مختلف
مثل بلخ ، بخارا ، رى ، قم ، نيشابور ، شيراز ، همدان ، خراسان ، قزوين ، اهواز ، عراق ، يمن ، موصل
و بغداد براى گرفتن خمس نماينده داشتند.
دليل پيدا شدن فرقه واقفيه اين بود كه خمسِ مردم نزد يكى از نمايندگان امام كاظم عليه السلام جمع شده بود و هنگامى كه امام به شهادت رسيد آن نماينده اعلام كرد بعد از امام هفتم امامى نداريم تا بتواند اموالى را كه از خمس نزد او مانده تصرف كند.
آرى، نماينده امام معصوم
نيز در معرض
خطر انحراف است.
در نهجالبلاغه نمونههايى از عزل شدگان حضرت على عليه السلام به چشم مىخورد كه بعضى از آنها كينه حضرت رابه دل گرفتند و براى خود دار و دستهاى تشكيل دادند و همين كه فهميدند حسين بن على عليهما السلام به كربلا رسيده نيروهاى خود را براى قتل امام به كربلا اعزام كردند و با صراحت به امام مىگفتند: ما با شما مسئلهاى نداريم ولى كينه و بغض پدرت را در دل داريم كه ما را عزل كرد.