22 آذر 1403
عبدالمطلب 30 حائری 18 پ 40

نقد شیخیه جلسه دوم (آشنایی و شناخت عقائد و شرح حال فرقه شیخیه)

2

مطالب بیان شده در جلسه دوم #شیخیه 👆👇

آشنایی و شناخت عقائد و شرح حال فرقه شیخیه از چند جهت دارای اهمیت فراوانی است :
۱- از آن جهت که سرمنشا بسیاری از گروههای سیاسی مثل بابی‌گری، بهائی‌گری و ازلی‌گری می‌باشد که بعد از شیخیه به لباس مذهب و فرقه در آمدند.

۲- از آن جهت که شیخ احمد احسائی از علمای شیعه بوده، تفاوتی بین شیخیه و شیعه قائل نیستند
و این دو را یکی می‌دانند.

۳- مبلغان این فرقه افراد ساده‌دل شیعه – که آشنایی زیادی به عقائد امامیه ندارند – را پیدا کرده و شیخیه را شیعه اصیل و پیروان راستین ائمه (علیهم‌السّلام) معرفی می‌کنند.

شیخ احمد احسایی، در حوزه های علوم دینی حضور داشت؛ ولی کمتر در درس اساتید حاضر می شد و مدعی بود که در فراگیری علوم، شاگرد کسی نبوده و تنها آنچه را می داند از راه خواب به دست آورده است. شاگردان او نیز این ادعا را درباره استاد خود تصدیق می کردند.
( دلیل المتحیرین، ص 22؛ اعیان الشیعه، ج 2، ص 590. )

پیروان شیخیه، چنان در حق شیخ احمد مبالغه کرده که ادعا نموده اند: «شیخ خدمت حضرت حجت عل الله فرجه رسیده است. ( روضات الجنات، ج 1، ص 91.)

جمعی از متاخرین علماء، شیخ را تکفیر کردند به سبب قائل شدن به علل اربعه. (یعنی ائمه علت ایجاد عالم هستند و خود آنها علل اربعه یعنی علت فاعلی، علت مادی، علت صوری، و علت غایی ایجاد عالم هستند)

بعد از مرگ شیخ احمد، سید کاظم رشتی به ترویج افکار وی پرداخت و فرقه کشفیه را تأسیس نمود و از فرقه کشفیه، فرقه بابیه زاییده گردید.

شخصیت واقعی این مرد برای مخالفین و موافقین مجهول است و کسی نمی‌داند که وی از کجا آمده، آنچه مسلم است او اهل ایران نبوده و این مطلب را خود شیخیه نیز قبول دارند و رشتی بودن وی به هیچ وجه ثابت نشده است

زیرا نه کسی ادعای خویشاوندی با او کرده و نه در رشت قبیله‌ای با این نام وجود دارد. (تحلیلی بر تاریخ و عقائد فرقه شیخیه، دوم، ص۷۳ تا ۷۵.)

جوانی با کمتر از سی سال سن و با وجود دویست، سیصد مجتهد مسن به پیشوائی فرقه شیخیه منصوب شد و بی باکانه به وسیله نطق و قلم و تصنیف و تالیف کتب عهده دار انتشار عقائد استاد خود گردید.

پس از وفات سید کاظم رشتی در سال ۱۲۵۹ و تعیین نکردن جانشین به علت نزدیک دانستن ظهور امام زمان ولی با محقق نشدن وعده او، شیخیان دچار حیرت و سردرگمی شدند.

در این میان چند نفری ادعای جانشینی سید را کردند و سید علی محمد باب نیز مدعی شد که او همان امام غائبی است که سید کاظم رشتی نوید او را داده بود.

هویت خانوادگی سید کاظم را زیر سؤال برده، وی را به عنوان جاسوس «روس» معرفی کرده اند. درباره او گفته اند: وی، به طور مخفیانه، از طرف قیصر روس، برای ایجاد فتنه در بلاد عثمانیه فرستاده شد. او، اصلا، مسلمان نبود.

اهل قیس(شهری در ویلادستوک) بود و بعدا، اسم اش را «کاظم» گذاشت و ادعا کرد که از اهل رشت است.
( الشیخیه، ص 117. به نقل از الاعتصام بحبل الله، شیخ محمد خالصی، ص 8)

آنان معتقدند که طریق نیابت خاصه، پس از نواب چهارگانه
(1- عثمان بن سعید عمری 2- ابوجعفر محمد بن عثمان
3- ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی
4- ابوالحسن علی بن محمد سمری) برخلاف اعتقاد فقیهان و محدثان شیعه، مسدود نشده
و همچنان راه نیابت خاصه، مفتوح است.

مکتب شیخیه یا کشفیه یا پایین سری مکتبی که باعث به وجود آمدن تحولات بسیار دینی و اجتماعی و حتی نظامی در کشور ایران شد و بذر بابیت و بهائیت پاشیده گردید.

شیخ احمد که گرایش اخباری گری داشته و برخی از اصطلاحات فلسفی را مطالعه کرده بود به تلفیق و ترکیب آنها پرداخت او از اندیشه های باطنی مذهب اسماعیلیه نیزکمک گرفت و از مجموع آنها مذهب کشفیه را بنا نهاد در مذهب اسماعیلیه و حتی اندیشه های مسیح نوع نوعی گرایش به جسم لطیف یا جسم پاک و … وجود دارد

شیخ احمد براساس یک اصول نادرستی که در فلسفه پی ریزی کرد مثل اصالت وجود و ماهیت و نفهمیدن برخی دیگر ازاصول مثل معنای تجرد ، غیب مطلق، شهادت مطلق و مضاف و کیفیت تکامل برزخی یک بنیان فکری را پی ریزی کرده است و چون قابل دفاع نیست پیروان او همیشه با این حرفه که سخنان او رمز و کنایه است و می خواهند خود را رهایی بخشند.

شیخیه فرقه ای منشعب از شیعه اند که در عمل اخباری
و در عقیده معتقد به رکن رابع
بدین معنی که دین اسلام را دارای چهار رکن می دانند توحید و نبوت و امامت بر خلاف شیعه که قایل به پنج رکن اند توحید و عدل و نبوت و امامت و معاد.

شیخیه به رجعت آنگونه که شیعیان دیگر اعتقاد دارند معتقد نیستند و رجعت را با جسم هورقلیایی می دانند

شیخى گرى، نوعى انشعاب از تشیع است که در قرن دوازدهم هجرى پدید آمد.
بنیان گذار آن شیخ احمد احسائى است. وى که در زمان فتحعلى شاه در کربلا مى زیست،

ذاتاً مرد تیزهوش و زبان دارى بوده و شاگردان زیادى هم داشت که در ایران و عراق و جنوب عربستان بسیار معروف شدند.

شیخ احمد احسائى، از آنجا که هم به تشیع دلبستگى داشت و هم به فلسفه یونان و نمى توانست از یکى بریده و به دیگرى بپیوندد، راهى تازه و چاره اى نو اندیشید و سرانجام تغییرات و دگرگونى هایى در تشیع پدید آورد و آن را در قالب هایى عنوان نمود که باعث خشم شیعیان گردید.

وفات شیخ احمد احسایی
در ذیقعده ۱۲۴۱ق هنگامی که از عتبات به سمت مکه حرکت می‌کرد، در نزدیکی مدینه دار فانی را وداع کرد. او را در قبرستان بقیع دفن کردند.

محمد عبدالوهاب، (در عربی: محمد بن عبد الوهاب التمیمی) متوفی ۱۲۰۶ هجری قمری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *