نهج البلاغه
حکمت 400
حقّ و خُرافه ( 08 )
سحر و جادوگری
یکشنبه شب 08 / 12 / 1402
مطالب بیان شده در جلسه بالا 👆👇
حکمت 400 نهج البلاغه
وَ قَالَ (عليه السلام) : … وَ السِّحْرُ حَقٌّ ، …
3 = امیر المومنین ع فرمودند :
سِحر و جادوگرى حق است و واقعيّت دارد
ادامه مطالب جلسه قبل 👇👇
بحار ج10 ص 169 الإمامُ الصّادقُ عليه السلام لَمّا سَألَهُ زِندِيقٌ عن السِّحرِ : ما أصلُهُ ؟ و كيفَ يَقدِرُ الساحِرُ على ما يُوصَفُ مِن عَجائبِهِ و ما يَفعَلُ؟
امام صادق عليه السلام در پاسخ به زنديقى كه پرسيد : منشأ جادو چيست و چگونه جادوگر مى تواند آن كارهاى شگفت آور را انجام دهد؟ فرمود:
إنَّ السِّحرَ على وُجُوهٍ شَتّى : وَجهٌ مِنها بمَنزِلَةِ الطِّبِّ ، كما أنَّ الأطِبّاءَ وَضَعُوا لِكُلِّ داءٍ دَواءً فكذلكَ عِلمُ السِّحرِ احْتالُوا لِكُلِّ صِحَّةٍ آفَةً ، و لِكُلِّ عافِيَةٍ عاهَةً ، و لكُلِّ مَعنىً حِيلَةً
جادو ، گونه هاى مختلفى دارد : نوعی از آن به منزله طبابت است همان طور كه پزشكان براى هر بيمارى و دردى دارويى درست كرده اند ، در علم سحر نيز جادوگران با فريب براى هر صحّتى آفتى و براى هر عافيتى درد و رنجى و براى هر كارى چاره اى انديشيده اند
و نوعٌ مِنهُ آخَرُ خَطفَةٌ و سُرعةٌ و مَخاريقُ و خِفَّةٌ
و نوع ديگر سحر عبارت است از: چشم بندى
( = شعبده ) ، چالاكى ، مهارت ( = خوارق عادات ) و تردستى است
و نوعٌ مِنهُ ما يَأخُذُ أولياءُ الشَّياطينِ عَنهُم•••
نوع ديگرى از آن امورى است كه
جن گيرها از جنّيان فرا مى گيرند .
فَأقرَبُ أقاوِيلِ السِّحرِ مِنَ الصَّوابِ أنّهُ بمَنزِلَةِ الطِّبِّ
نزديكترين عقيده درباره جادو به واقعيت
آن است كه جادو به منزله طبابت است .
إنّ الساحِرَ عالَجَ الرجُلَ فَامتَنَعَ مِن مُجامَعَةِ النساءِ ، فَجاءَ الطبيبُ فَعالَجَهُ بغَيرِ ذلكَ العِلاجِ فَاُبرِئَ
جادوگر مردى را جادو مى كند كه …
( از زنش دوری می کند ) و پزشك مى آيد و او را از طريق ديگرى ( دارو و نه جادو ) معالجه مى كند و بهبود مى يابد .
بيان اقسام سحر
1 = علوم طبيعى است كه سببش مخفی است
( دانستن خواص اشیاء )
2 = از طريق كثرت عمل و معتاد گرديدن
بر آن صورت ميگيرد مثل معتاد شدن بر خوردن سميات يا كشيدن بارهاى سنگين
3 = از حركات سريع و سرعت بعمل مىآيد
مثل کارهای شعبدهباز ها
4 = ارتباط با جن دارند بعضی شان …
5 = از قوت نفس و اراده انجام ميگيرد ( ریاضت ها )
6 = علم اعداد و اوقاف است كه بحث ميكند
از ارتباطات اعداد و حروف براى حصول مطلوب
در علوم غریبه و خفیه، پنج علم وجود دارد
که عبارتند از کیمیا، لیمیا، هیمیا، سیمیا و ریمیا
( = مخفف آنها کلّه سرّ می شود ) ؛
علم كيميا ( = علم صناعت )،
علم ليميا ( = تسخیرات )،
علم هيميا ( = طلسمات )،
علم سيميا ( = علم روح )،
علم ریمیا ( = علم شعبده بازی )
7 = علم سيميا است كه بحث ميكند در كيفيت ممزوج شدن قواى ارادى با قواى مخصوصه مادى براى تصرف نمودن در امور طبيعى و ناشى از اين علم است تصرف در خيال كه آن را سحر عيون نامند همچون هیپنوتیزم ( = خواب مصنوعی )، مانیتیزم ( کاریزما و جاذبه شخصی )، برون فکنی ( پرواز روح ) و خود هیپنوتیزم
( حالتی از مدیتیشن )، انرژی درمانی ( ریکی و هاله تراپی و…)
8 = ليميا و آن عملى است كه بحث ميكند از كيفيت تأثير ارادى و چگونگى اتصال آن با روح قويه عاليه مثل ارواحى
كه موكلند بكواكب و حوادث به اينكه مسخر نمايند آنها را يا اتصال بآنها پيدا كنند و استمداد از جن و تسخير آنها
و چنين علمى را فن تسخيرات نامند.
9= هيميا و آن علمى است كه بحث ميكند از كيفيت تركيب قواى عالم علوى با عناصر سفليه و عجائبى كه از آن پديد ميگردد ( بکارگیری قوانینی از عالم که مخفیست برای نیل به هدفی خاص ) و آن علم طلسمات است …
10 = ريميا و آن علمى است كه بحث مىكند از چگونگى استخدام نمودن قواى ماديه بطورى كه در حس پديد گردد آثار خارق العادهاى و اين قسم از سحر را شعبده گويند
( علم ریمیا استفاده از قوای مادی
در انجام امور خارقالعاده است
مانند كاری كه معمولاً شعبدهبازان انجام میدهند. این افراد از توان نهفته در امكانات و وسایل مادی
با ظرافت خاصی برای انجام
كارهای عجیب و غریب بهره میگیرند )
11 = كيمياء بوسيله آن ميتوان قواي اجرام
معدني بعضي را به بعض ديگر تبديل كرد
و در حقیقت تبدیل مس و فلزات
کم بهاست به طلا. (علم صناعت)،
ولی بالاترین و برترین
علم و عمل
تقوای الهی است در همه جا