22 آذر 1403
عبدالمطلب 30 حائری 18 پ 40

خمس جلسه دوزادهم (تفسیر روایاتی که دلالت بر مباح بودن خمس می کند 3)

12

مطالب بیان شده در جلسه دوازدهم خمس 👆 👆 👆

2*** بعضی روایات نه سند معتبر دارد
و نه دلالت کافی بر عدم وجوب خمس

3*** بعضی موارد روایات
بخاطر اذیت وکلا بیان میشده است

شخصيت بزرگى مانند معلى بن خنيس، به خاطر اينكه وكيل مالى حضرت صادق عليه السلام بود، به وسيله فرماندار مدينه دستگير شد
و زير شكنجه به شهادت رسيد. هر چه خواستند او اسامى كسانى كه حقوق واجبه را به امام صادق عليه السلام مى‏پردازند، بياورد، خوددارى كرد و سرانجام جان خود را در اين راه از دست داد. كتاب الغيبه، شيخ طوسى، ص 210

محمد بن ابى عمير از ياران مخصوص امام كاظم عليه السلام در دوران هارون الرشيد دستگير شد تا شيعيان امام كاظم عليه السلام را معرفى كند، در حالى كه 100 ضربه شلاق بر بدن او وارد شد،
باز هم از بازگويى اسامى شيعيان، خوددارى نمود.
رجال نجاشى، ج 2، ص 240، شماره 888

در چنين شرايطى امامان شيعه،
شيعيان را از پرداخت خمس، معاف كردند،
ولى اين به آن معنا نيست كه براى هميشه معاف شدند.

محمد بن زيد طبرى مى‏گويد: مردى از بازرگانان فارس به امام هشتم عليه السلام نامه نوشت و از او خواست كه آن حضرت اجازه دهد، خود خمس را مصرف كند، حضرت درنامه نوشت: حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ زَيْدٍ الطَّبَرِيُّ قَالَ: كَتَبَ رَجُلٌ مِنْ تُجَّارِ فَارِسَ مِنْ بَعْضِ مَوَالِي أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع يَسْأَلُهُ الْإِذْنَ فِي الْخُمُسِ فَكَتَبَ إِلَيْهِ

‏ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ* إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ كَرِيمٌ ضَمِنَ عَلَى الْعَمَلِ الثَّوَابَ‏ وَ عَلَى الضِّيقِ الْهَمَّ لَا يَحِلُّ مَالٌ إِلَّا مِنْ وَجْهٍ أَحَلَّهُ اللَّهُ
وَ إِنَّ الْخُمُسَ عَوْنُنَا عَلَى دِينِنَا
وَ عَلَى عِيَالاتِنَا وَ عَلَى مَوَالِينَا
وَ مَا نَبْذُلُهُ وَ نَشْتَرِي مِنْ أَعْرَاضِنَا مِمَّنْ نَخَافُ سَطْوَتَهُ

فَلَا تَزْوُوهُ عَنَّا وَ لَا تَحْرِمُوا أَنْفُسَكُمْ‏ دُعَاءَنَا مَا قَدَرْتُمْ عَلَيْهِ
فَإِنَّ إِخْرَاجَهُ مِفْتَاحُ رِزْقِكُمْ وَ تَمْحِيصُ ذُنُوبِكُمْ
وَ مَا تَمْهَدُونَ لِأَنْفُسِكُمْ لِيَوْمِ فَاقَتِكُمْ
وَ الْمُسْلِمُ مَنْ يَفِي لِلَّهِ بِمَا عَهِدَ إِلَيْهِ
وَ لَيْسَ الْمُسْلِمُ مَنْ أَجَابَ بِاللِّسَانِ وَ خَالَفَ بِالْقَلْبِ وَ السَّلَامُ.
الكافي ج‏1، ص: 547

هيچ مالى جز از آن راه كه خدا حلال كرده ، حلال نمى‏شود.
خمس، كمك ما بر امور دينى
و پرداخت هزينه خانواده و پيروان‏مان است
و با آن آبروى خود را در پيش ستمكاران
و قدرتمندان حفظ مى‏كنيم.

پس تا آنجا كه مى‏توانيد آن را از ما دريغ نكنيد
و خود را از دعاى ما محروم نسازيد،
پرداخت خمس، كليد گشايش روزى شما
و پاكى شما از گناهان است و پيش پرداختى،
براى روز تنگدستى آخرت است.

مسلمان كسى است كه به وعده‏هايش عمل كند،
نه آنكه با زبان همراهى و با دل نافرمانى كند.

حضرت ولى عصر (عج) در دوران غيبت صغرى
درباره سؤالى كه از خمس شده بود، چنين پاسخ داد:
بسم اللَّه الرحمن الرحيم. لعنة اللَّه والملائكة والناس أجمعين
على من استحلّ من مالنا درهماً …»؛
وسائل الشيعه، باب 3 از ابواب انفال، حديث 8

لعنت خدا و فرشتگان و مردم بر كسانى باد كه
يك درهم از اموال ما را حلال بشمرند …

اما پس از پيامبر صلى الله عليه و آله اين اصل اجرا نشد و خلفا، بالأخص امويان و عباسيان رو در روى امامان عليهم السلام قرار گرفته بودند و نمى‏خواستند امامان شيعه در جامعه قدرت پيدا كنند لذا يكى از اين شريان‏هاى قدرت ائمه را كه خمس بود قطع كرده و با اجراى اين اصل، مخالفت نموده و بنى هاشم را حتى از حق غنايم جنگى محروم ساختند.

و موارد دیگر … و …
کتاب : سازمان وكالت در عصر ائمه عليهم السلام‏
برخى از وكلاى ائمّه عليهم السلام‏ …

4*** بعضی موارد بخاطر تقیه و ترس و حفظ جان امام ع
یا حفظ جان وکلاء و حفظ جان شیعیان بوده
یک نمونه از این توقیعات، آن گاه صادر شد که دربارۀ وکلا و نمایندگان حضرت، نزد خلیفۀ وقت، بدگویی شده بود.

خلیفه، برای شناسایی و دستگیری آنان،
دستور داد افراد ناشناسی را همراه پول نزد وکلا به جاسوسی بفرستند. اگر کسی از آن‌ها چیزی پذیرفت، او را دستگیر کنند.

حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) در توقیعی خطاب
به همۀ وکیل‌ها، دستوری فرمود از هیچ کس و تحت هیچ شرایطی چیزی نپذیرند و خود را بی‌اطلاع نشان دهند.
الکافی، ج۱، ص۵۲۵، ح۳۰

الْحُسَيْنُ بْنُ الْحَسَنِ الْعَلَوِيُّ قَالَ: كَانَ رَجُلٌ مِنْ نُدَمَاءِ روزحسنى‏.
[ بدر حسنى‏] وَ آخَرُ مَعَهُ فَقَالَ لَهُ هُوَ ذَا يَجْبِي الْأَمْوَالَ
وَ لَهُ وُكَلَاءُ وَ سَمَّوْا جَمِيعَ الْوُكَلَاءِ فِي النَّوَاحِي وَ أُنْهِيَ ذَلِكَ إِلَى عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ سُلَيْمَانَ الْوَزِيرِ فَهَمَّ الْوَزِيرُ بِالْقَبْضِ عَلَيْهِمْ

فَقَالَ السُّلْطَانُ اطْلُبُوا أَيْنَ هَذَا الرَّجُلُ
فَإِنَّ هَذَا أَمْرٌ غَلِيظٌ فَقَالَ عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ سُلَيْمَانَ نَقْبِضُ عَلَى الْوُكَلَاءِ
فَقَالَ السُّلْطَانُ لَا وَ لَكِنْ دُسُّوا لَهُمْ قَوْماً لَا يُعْرَفُونَ بِالْأَمْوَالِ
فَمَنْ قَبَضَ مِنْهُمْ شَيْئاً قُبِضَ عَلَيْهِ قَالَ
فَخَرَجَ بِأَنْ يَتَقَدَّمَ إِلَى جَمِيعِ الْوُكَلَاءِ

أَنْ لَا يَأْخُذُوا مِنْ أَحَدٍ شَيْئاً وَ أَنْ يَمْتَنِعُوا مِنْ ذَلِكَ وَ يَتَجَاهَلُوا الْأَمْرَ فَانْدَسَّ لِمُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ رَجُلٌ لَا يَعْرِفُهُ وَ خَلَا بِهِ
فَقَالَ مَعِي مَالٌ أُرِيدُ أَنْ أُوصِلَهُ
فَقَالَ لَهُ مُحَمَّدٌ غَلِطْتَ أَنَا لَا أَعْرِفُ مِنْ هَذَا شَيْئاً

فَلَمْ يَزَلْ يَتَلَطَّفُهُ
وَ مُحَمَّدٌ يَتَجَاهَلُ عَلَيْهِ وَ بَثُّوا الْجَوَاسِيسَ
وَ امْتَنَعَ الْوُكَلَاءُ كُلُّهُمْ لِمَا كَانَ تَقَدَّمَ إِلَيْهِمْ.

در ماجرای دیگری حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)، با صدور توقیعی، شیعیان را از زیارت کربلا و کاظمین بر حذر داشت. پس از چند ماه، دانسته شد خلیفه در آن موقع، دستور داده بود هرکس به زیارت رود، در کمینش باشند و او را دستگیر کنند.
الکافی، ج۱، ص۵۲۵، ح۳۱

عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ: خَرَجَ نَهْيٌ عَنْ زِيَارَةِ مَقَابِرِ قُرَيْشٍ وَ الْحَيْرِ فَلَمَّا كَانَ بَعْدَ أَشْهُرٍ دَعَا الْوَزِيرُ الْبَاقَطَائِيَّ فَقَالَ لَهُ الْقَ بَنِي الْفُرَاتِ وَ الْبُرْسِيِّينَ‏ وَ قُلْ لَهُمْ لَا يَزُورُوا مَقَابِرَ قُرَيْشٍ
فَقَدْ أَمَرَ الْخَلِيفَةُ أَنْ يُتَفَقَّدَ كُلُّ مَنْ زَارَ فَيُقْبَضَ عَلَيْهِ.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *