22 آذر 1403
عبدالمطلب 30 حائری 18 پ 40

نقد فرقه اخباری جلسه یازدهم (اسباب ورود حدیث)

11

مطالب بیان شده در جلسه یازدهم نقد اخباری👆 👆 👆

اسباب ورود حدیث
همانطور که در تفسیر قرآن کریم دانستن شأن نزول آیات، ما را در فهم درست از آیات راهنمایی می کند، دانستن فضای صدور حدیث و علّت آن نیز زمینۀ بهتری را برای فهم درست از روایات پدید می آورد.

به حدیث زیر بنگرید:
بحار الانوار، ج43، ص82، ح4
قالَت فاطمةُ الزَّهرا: الجَارُ ثُمَّ الدَّارُ.
در برخورد اول با این حدیث، دو معنا در ذهن پدید می آید:
1- ابتدا نیازمندی های همسایه ات را برآورده
و بعد نیازهای خانواده ات را رفع کن.

2- در هنگام خرید یا اجارۀ منزل، ابتدا در مورد همسایگان خود تحقیق کن و ایشان را بشناس. اگر همسایه ها خوب بودند، خانۀ مورد نظر را اجاره یا خریداری کن.

حال با این اختلاف برداشتی که در این میان پدید آمده است تنها یک چیز این مشکل را حلّ می کند و آن دانستن فضایی است که این حدیث از سوی معصوم(علیه السلام) در آن بیان شده است.

اختلاف حدیث
یکی از مشکلاتی که محقّقین علوم دینی با آن روبرو هستند، وجود اختلاف در معانی احادیث است؛ بدین معنا که در نگاه اوّل بین دو کلام از معصومین(علیهم السلام)، تعارضی دیده می شود که حل آن برای کسانی که مسلّط به فقه الحدیث نیستند، کاری سخت و بلکه محال است.

اختلاف موجود در روایات ممکن است به دلایل زیر باشد:
1 تقیّه (به عنوان مهمترین عامل اختلاف حدیث)
2 علت های مختلف در صادر شدن احادیث
3 تفاوتی که در فهم مخاطبین و نوع ایشان بوده است.
4 نسخ شدن حکم اوّل بوسیلۀ حکم و حدیث دوم
5 بیان مصادیق مختلف برای یک مفهموم دینی
6 جعل، وضع و نسبت دادن سخنی به دروغ به معصومین علیه السلام

به دو حدیث زیر بنگرید:
بحار الانوار، ج69، ص29، ح26
1- رُوِی عَنِ النَّبِیِّ(صلی الله علیه و آله و سلم) الفَقرُ فَخرِی وَ بِهِ أفتَخِر.
(فقر مایۀ افتخار و مباهات من است و به آن افتخار می کنم.)

بحار الانوار، ج69، ص29، ح26
قَالَ(صلی الله علیه وآله وسلم)کَادَ الفَقرُ أن یَکُونَ کُفراً
(چه بسا فقری که کفر باشد.)

کتاب گران¬ سنگ المفردات فی غریب القرآن از مرحوم علامه راغب اصفهانی از قدیمی ترین و معتبرترین کتب لغت شناسی قرآنی با سطور زیر برخورد می کنیم که در آن مرحوم نویسنده
برای فقر چهار معنا ذکر می کند:

« 1ـ وجود نیاز ضروری که مصداقی عام و برای انسانها تا زمانی که در دار دنیا زندگی می¬کنند، می¬باشد، بلکه شامل تمام موجودات می¬گردد. لذا فرمود: یا ایها الناس انتم الفقراءُ الی الله ـ فاطر15ـ و به همین معنا اشاره شده است که در وصف انسان فرمود:
و ماجعلناهم جسداً لایأکلون الطعام ـ انبیاء 8 ـ

2ـ فقری که نشأت گرفته از عدم درآمد باشد که در آیه¬ی شریفه¬ی للفقراء الذین اُحصروا فی سبیل الله لایستطیعون ضرباً فی الارض یحسبهم الجاهل أغنیاءَ من التَّعَفُّفِ ـ بقره 273ـ
و إن یکونوا فقراءَ یُغنِهِمُ الله مِن فَضلِه ـ نور32ـ
و إنما الصدقاتُ للفقراء و المساکین ـ توبه60 ـ

3ـ فقر روحی که مصداق آن حرص است همان گونه که
در روایات نبوی شریف وارد شده است که:
کادَ الفقر أن یکون کفراً چه بسا که حرص و آزمندی انسان را
به وادی کفر بکشاند.

و در مقابل آن بی نیازی روحی قرار دارد که فرمود
الغِنی غِنی النفس زیباترین مصداق بی نیازی ، بزرگ منشی و غنای نفس است و منظور این است که آنکه قناعت پیشه نکند ، وجود اموالش در بی نیازی او سودی نخواهد داشت.

4ـ فقر به سوی پروردگار که در دعای زیر به آن اشاره شده است اللهم اَغنِنی بالإفتقار إلیک و لاتفقِرنی بالإستغناء عنک و در آیه¬ی شریفه¬ی رَبِّ إنّی لِما أنزلتَ إلیَّ من خیرٍ فقیرٌ ـ قصص24ـ
همین معنا مقصود می¬باشد. »

جهت اثبات این مطلب که در زبان عربی فقر صرفاً در معنای فقرمالی استعمال نمی شود هم به چند حدیث شریف استشهاد می کنیم که مشخصاً در این احادیث فقر
در معنایی غیر از فقرمالی استعمال شده است:

  1. الامام الحسن(ع) ـ لما سئل عن الفقر ـ قال: الحرص و الشَّرَه ؛ در پاسخ به اینکه فقر چیست؟ فرمود: آزمندی و سیری ناپذیری (معانی الاخبار ص244)

2 . الامام علی(ع): لافقرَ کالجهل ؛ هیچ فقری چون نادانی نیست. (حکمت54)

  1. الامام علی(ع): اکبر الفقر الحُمق ؛ بزرگترین فقر کم خردی است. (حکمت38)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *