گلچین بحار
کتاب العلم
باب سیزدهم = کتمان نکردن علم ( 10 )
ج دو صفحه 65
جلسه دویست و پنجاه و یکم بحار الانوار
( جلسه 179 از کتاب العلم )
تاریخ 1402.02.25
بعضی مطالب بیان شده در این جلسه👇👆
بحار ج2 ص65 رجال الكشي عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ عَنْ أَخِيهِ جَعْفَرٍ قَالَ : كُنَّا عِنْدَ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع وَ عِنْدَهُ يُونُسُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ إِذِ اسْتَأْذَنَ عَلَيْهِ قَوْمٌ مِنْ أَهْلِ الْبَصْرَةِ
جعفر بن عیسی از شاگردان امام رضاست. او می گوید: همراه با یونس در منزل امام بودیم. خبر دادند که گروهی از شیعیان بصره اجازه ملاقات می خواهند.
فَأَوْمَأَ أَبُو الْحَسَنِ ع إِلَى يُونُسَ ادْخُلِ الْبَيْتَ فَإِذَا بَيْتٌ مُسْبَلٌ عَلَيْهِ سِتْرٌ وَ إِيَّاكَ أَنْ تَتَحَرَّكَ حَتَّى يُؤْذَنَ لَكَ فَدَخَلَ الْبَصْرِيُّونَ
امام به یونس فرمود : در اتاق، پشت پرده بنشین
و از جای خود حرکت نکن تا به تو اطلاع دهم. بصریان آمدند
فَأَكْثَرُوا مِنَ الْوَقِيعَةِ وَ الْقَوْلِ فِي يُونُسَ وَ أَبُو الْحَسَنِ ع مُطْرِقٌ حَتَّى لَمَّا أَكْثَرُوا فَقَامُوا وَ وَدَّعُوا وَ خَرَجُوا
و از یونس بن عبدالرحمن بسیار بدگویی کردند. امام هم سرشان را پایین انداخته بودند و چیزی نمی گفتند. آنها هرچه خواستند علیه یونس گفتند و رفتند.
فَأَذِنَ يُونُسَ بِالْخُرُوجِ فَخَرَجَ بَاكِياً فَقَالَ جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ إِنِّي أُحَامِي عَنْ هَذِهِ الْمَقَالَةِ وَ هَذِهِ حَالِي عِنْدَ أَصْحَابِي
آنگاه امام به یونس فرمود : از اتاق بیرون بیا. اشکهای یونس تمام صورتش را خیس کرده بود. در حالی که گریه می کرد به امام گفت : قربانت گردم، من از مذهب شما اهل بیت دفاع می کنم،
ولی شیعیان شما با من چنین رفتار می کنند.
فَقَالَ لَهُ أَبُو الْحَسَنِ ع يَا يُونُسُ فَمَا عَلَيْكَ
مِمَّا يَقُولُونَ إِذَا كَانَ إِمَامُكَ عَنْكَ رَاضِياً
امام رضا (ع) فرمود : ای یونس!
وقتی که امام تو از تو رضایت دارد،
از این گونه سخنان دلگیر نباش .
يَا يُونُسُ حَدِّثِ النَّاسَ بِمَا يَعْرِفُونَ وَ اتْرُكْهُمْ مِمَّا لَا يَعْرِفُونَ …
ای یونس! متناسب با فهم و شعور مردم با آنان
سخن بگو و از بازگویی مطالبی که
درخور فهم و استعداد آنها نیست خودداری کن …
يَا يُونُسُ وَ مَا عَلَيْكَ أَنْ لَوْ كَانَ فِي يَدِكَ الْيُمْنَى
دُرَّةٌ ثُمَّ قَالَ النَّاسُ بَعْرَةٌ
ای یونس! اگر در دست تو طلا باشد و مردم تصور کنند که کلوخ یا پشگل است، آیا قضاوت مردم، ارزش طلا را مىکاهد ؟ گفت : خیر.
أَوْ بَعْرَةٌ وَ قَالَ النَّاسُ دُرَّةٌ هَلْ يَنْفَعُكَ شَيْئاً فَقُلْتُ لَا
حضرت فرمود: اگر در دست تو، کلوخی یا پشگلی باشد و مردم بگویند که در دست تو طلا است،
آیا داوری مردم به آنچه که در دست توست،
قیمت میدهد ؟ گفت : خیر.
فَقَالَ هَكَذَا أَنْتَ يَا يُونُسُ إِذَا كُنْتَ عَلَى الصَّوَابِ
وَ كَانَ إِمَامُكَ عَنْكَ رَاضِياً لَمْ يَضُرَّكَ مَا قَالَ النَّاسُ.
فرمود: یونس! اگر امام عصرت از تو راضى بود و تمام دنیا با تو بد باشد، نباید تأثیری در روحیه تو بگذارد. چون قضاوت مردم ،
قیمت و ارزش تو را پایین نمى آورد.