بعثت
نام جلسه : وضع جزیرةالعرب در آستانه بعثت
روزگار جاهلیت = گمراهی آشکار
سخنران : علی محبی
تاریخ جلسه : 1401.11.29
مطالب بیان شده در جلسه 👆👇
بـِـعــثَــت
وضع جزیرةالعرب در آستانه بعثت
روزگار جاهلیت = گمراهی آشکار
4 مورد در قرآن کلمه جاهلیت آمده :
ی 154 آل عمران : ظَنَّ الْجاهِلِيَّة = گمان جاهليّت
ی 50 مائده : أَ فَحُكْمَ الْجاهِلِيَّة = حكم جاهليّت
ی 33 احزاب : تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّة = خود نمایی و زینت جاهلیت
ی 26 فتح : حَمِيَّةَ الْجاهِلِيَّة = تعصّب جاهليّت
آداب و
رسوم جاهلیت
بتپرستی که تا ۳۶۰ بت در کعبه نگهداری میشدند
نیکی نکردن به والدین
کشتن فرزندان از بیم فقر
زنده به گور کردن دختران
شراب خواری
ربا خواری
تحقیر زن
قمار (مَیسِر)
ارث بردن فقط حق مرد بود و زنان و کودکان محروم
بعد فوت پدر، فرزندش میتوانست با زن او ازدواج کند
پرستش اجرام آسمانی
اگر شتر دو قلو مىزاييد ذبح و خوردن گوشت آن
شتر را حرام مىدانستند
اگر شتر ده شكم مىزاييد سوار شدن و خوردنش را حرام مىدانستند
سهمى هم براى بتهاى خودشان معيّن ميكردند …
جنينهائى كه از شكم شتر و گاو و گوسفند بيرون ميآوردند اگر زنده بودند بر زنها حرام ميكردند
و اگر مرده بودند بر زن و مرد حلال ميدانستند
سوت و کف زدن در طواف و …
قربانی کردن کودکان در برابر بتها
پسری خردسال را در جلوی بت … تا باعث برکت شود
روشن کردن آتش برای باریدن باران
کتک زدن گاو نر برای آب نوشیدن گاو ماده
شتر نر سالم را داغ میزدند تا شتر ماده بیمار خوب شود
شتری را کنار قبری دفن میکردند تا میت در هنگام حشر بر آن سوار شود و در آن روز بدون وسیله نماند
شخصی را سگهاری گاز میگرفت، برای درمان او مقداری از خون بزرگ قبیله را به زخمش میزدند تا خوب شود
اگر زنی بچههایش بعد از تولد زنده نمیماندند، میبایست به عقیده آنها هفت بار بر کشته مرد بزرگی قدم بگذارد تا بچههایش زنده بمانند
هنگامیکه گم میشدند، لباسهایشان را درآورده
و وارونه میپوشیدند تا به اهلشان بازگردانده شوند
بر گردن مارگزیده و عقربگزیده زیور آلات طلایی
میآویختند تا خوب شود
اگر علائم جنون در کسی ظاهر میشد، برای درمان او پارچه آلوده و استخوان مردگان را به گردنش میآویختند
برای رهایی بچههایشان از دیوزدگی، دندان روباه
و گربه را با نخی به گردن بچهها میآویختند
برای درمان کورک لب و دهان بچهها،
مقداری نان و خرما به سگها میدادند
کسی که بیماری ریختن پوست بدن داشت، آب دهان میمالیدند
اگر از بیماری وبا و یا از دیو در روستایی میترسیدند در دروازه آن روستا، ده بار صدای الاغ از خود درمیآوردند
اگر از خیانت زنان خود میترسیدند، برای اطمینان نخی را به شاخه درختی میبستند و سپس به مسافرت میرفتند، اگر موقع بازگشت نخ به حال خود باقی بود، زن خیانت نکرده و اگر مفقود شده بود،
زن را به خیانت متهم میکردند
اگر دندان فرزندشان میافتاد، آن را با دو انگشت به آسمان پرتاب کرده و از آفتاب میخواستند دندانی بهتر از آن به فرزندشان بدهد
تقلیدهای کورکورانه
فخرفروشی و تفاخر
خوردن گوشت خوک و مردار
فقط آنچه را كه از پدرانمان به ما رسیده، پیروی میكنیم
مرد فامیل خود را برای یاری، فرا بخواند آنها نیز او را، چه ظالم باشد و چه مظلوم، یاری كنند
تفاخر به گشادگی دهان ، بلند بودن صدا ، بزرگی جمجمه شوهر ندادن دختران به بیگانه ، فزونی غارت و…
وقتی گاو ماده را برای آب خوردن میآوردند و آن گاو از خوردن امتناع میكرد، گاو نر را میزدند تا به طرف آب برود، سپس گاو ماده را میفرستادند …
از عطسه تطیر میزدند
و آن را نحس میدانستند
سعی میكردند كه عطسه را حبس یا مخفی كنند
هنگامی كه یك شخص بزرگ و صاحب منصب و شرف، از آنها فوت میكرد، در كنار قبرش، گودالی را حفر میكردند و شتری را در آن حبس مینمودند، تا از گرسنگی و تشنگی بمیرد. چرا كه اعتقاد داشتند، میت در
روز حشر، سوار آن میشود و پیاده و بدون وسیله نمیماند
برای اینكه باران ببارد، به دم و پاهای گاو ماده، دستههای جمع آوری شده از دو نوع هیزم بسته و گاو را پیش انداخته و هیزمها را آتش زده،
آنگاه گاو را به دویدن و اضطراب وامیداشتند.
آتشی كه به این صورت برپا میشد، را تفائل به برق آسمان میزدند كه در پی خود باران دارد
خاموش كردن آتش جنگ به وسیله ادرار كردن
بین دو صف كارزار، از طرف زنان
كور كردن یك یا دو چشم شتر نر، به واسطه رسیدن تعداد شتران آنها به یكصد، هزار و یا بیشتر،
به خاطر حفاظت آنها از چشم حسودان
عوامل و ریشههای به وجود آمدن خرافات
1 جهل و خامی بشر
2 تصادف و اتفاقات
3 افراد سودجو
ریشه تمام عوامل به وجود آورنده خرافات را همان جهل و نادانی و ندانستن علت واقعی امور، دانست.
آل عمران «164» لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ
إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ
وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ
وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ
همانا خداوند بر مؤمنان منّت گذاشت كه در ميان آنها پيامبرى از خودشان برانگيخت،
تا آيات او را بر آنها تلاوت كند و ايشان را
پاك كرده و رشد دهد و به آنان كتاب و حكمت بياموزد، هر چند كه پيش از آن،
قطعاً آنها در گمراهى آشكار بودند.
بعثت انبياء
از بزرگترين هديه هاى آسمانى و نعمت الهى است
بعثت مقدمه معرفت به امام معصوم است
نجات انسان ها از چنگال اسارت است
رشد و تکمیل مکارم اخلاقی
هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ
رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ
وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ
وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ «2» جمعه
اوست كه در ميان مردم درس ناخوانده،
پيامبرى از خودشان مبعوث كرد
تا آيات الهى را بر آنان بخواند و آنها را رشد
و پرورش داده ( از آلودگى شرك و تفرقه پاك سازد) و كتاب آسمانى و حكمت به آنان بياموزد
و همانا پيش از اين در انحراف و گمراهى آشكار بودند.
وَ آخَرِينَ مِنْهُمْ لَمَّا يَلْحَقُوا بِهِمْ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «3» جمعه
و ( اين بعثت، مخصوص زمان پيامبر نيست، بلكه براى ) ديگرانى از مردم كه هنوز به آنان ملحق نشدهاند
(و در آينده متولّد مىشوند، خواهد بود)
و اوست خداى مقتدر حكيم.
تزكيه و تعليم سرلوحه برنامههاى انبياست
پيامبر اكرم ص مردم را :
از فرزند كشى به فرزند دوستى
از جهل به علم
از غارت اموال ديگران به ايثار و گذشت از اموال خود
از رباخوارى به كسب و كار حلال
از شرك به توحيد
از تفرقه به وحدت
از خرافات به حقيقت
از ذلّت به عزّت
و در يك كلام ، از ضلالت به هدايت
رهنمون ساخت.