گلچین بحار
کتاب العلم
باب سیزدهم = کتمان نکردن علم ( 19 )
ج دو صفحه 73
جلسه دویست و شصت بحار الانوار
( جلسه 188 از کتاب العلم )
تاریخ 1402.03.07
بعضی مطالب بیان شده در این جلسه👇👆
بحار ج2 ص73
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَا مُعَلَّى اكْتُمْ أَمْرَنَا وَ لَا تُذِعْهُ
معلى بن خنيس گويد :
امام صادق عليه السّلام فرمود :
اى معلى امر ما را نهان دار و فاش مساز،
فَإِنَّهُ مَنْ كَتَمَ أَمْرَنَا وَ لَمْ يُذِعْهُ أَعَزَّهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا
وَ جَعَلَهُ نُوراً بَيْنَ عَيْنَيْهِ فِي الْآخِرَةِ يَقُودُهُ إِلَى الْجَنَّةِ
زيرا كسى كه امر ما را نهان دارد و فاش نسازد،
خدا او را بجهت آن در دنيا عزيز كند و آن را در آخرت نور ميان دو چشمش قرار دهد
كه بسوى بهشتش كشد،
يَا مُعَلَّى مَنْ أَذَاعَ حَدِيثَنَا وَ أَمْرَنَا وَ لَمْ يَكْتُمْهَا أَذَلَّهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَ نَزَعَ النُّورَ مِنْ بَيْنِ عَيْنَيْهِ فِي الْآخِرَةِ وَ جَعَلَهُ ظُلْمَةً يَقُودُهُ إِلَى النَّارِ
اى معلى هر كه امر ما را فاش سازد و پوشيده ندارد خدا بسبب آن در دنيا ذليلش كند و نور را از ميان چشمانش در آخرت بگيرد و آن را تاريكى قرار دهد كه بسوى دوزخش كشاند،
يَا مُعَلَّى إِنَّ التَّقِيَّةَ دِينِي وَ دِينُ آبَائِي
وَ لَا دِينَ لِمَنْ لَا تَقِيَّةَ لَهُ
اى معلى همانا تقيه از دين من
و دين پدران منست
و كسى كه تقيه ندارد، دين ندارد،
يَا مُعَلَّى إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ أَنْ يُعْبَدَ فِي السِّرِّ كَمَا يُحِبُّ أَنْ يُعْبَدَ فِي الْعَلَانِيَةِ يَا مُعَلَّى إِنَّ الْمُذِيعَ لِأَمْرِنَا كَالْجَاحِدِ بِهِ.
اى معلى همانا خدا دوست دارد در پنهانى عبادت شود چنان كه دوست دارد در آشكار عبادت شود،
اى معلى فاش سازنده امر ما
مانند انكاركننده آنست.
از مفضّل رسيده كه گفته : امام صادق، عليه السّلام در آمدم
روزى كه در آن معلّى بدار آويخته شده بود،
پس بآن حضرت گفتم : اى پسر رسول خدا آيا نميبينى اين كار ناشايسته بزرگى را كه در اين روز بشيعه (پيروان شما) روى آورده؟ حضرت فرمود: آن كار ناشايسته بزرگ چيست؟
مفضّل گفته : گفتم : معلّى بن خنيس (بزّاز و پارچه فروش كوفىّ از نيكان اصحاب حضرت صادق، عليه السّلام) كشته (و بدار آويخته) شد (داود بن علىّ او را كشته و بدار كشيد) فرمود :
خدا معلّى را رحمت نموده و بيامرزد،
من كشته شدن او را متوقّع و چشم براه بودم،
( زيرا سرّ و راز و پوشيده ما را نزد دشمنانمان ) فاش كرد،
و نيست برپاكننده جنگ و پيكار را براى ما بزرگتر رنج و سختى بر ما از فاشكننده راز و پوشيده ما، پس هر كه سرّ و راز ما را براى كسى كه شايسته آن نيست فاش نمايد از دنيا مفارقت نكرده و جدا نميشود (نميميرد) تا اينكه شمشير و نيزه و تير او را بگزد و دريابد
يا بوسيله قطع شدن دستها و پاها بميرد.