نهج البلاغه
حکمت 381 و 382
افشای اسرار مومنین
زبان ، کلید هر خوبی و بدی
یکشنبه شب 07 / 03 / 1402
مطالب بیان شده در جلسه بالا 👆👇
حکمت 381 نهج البلاغه وقال (عليه السلام) : الْكـَلاَمُ فِي وَثَاقِكَ مَا لَـمْ تَتَكَلَّمْ بِهِ
فَإِذَا تَكَـلَّمْتَ بِهِ، صِرْتَ فی وَثَاقِهِ
1 = سخن را تا نگفته اى اسير توست
2 = اما همين كه گفتى تو اسير او خواهى بود
فَاخْزُنْ لِسَانَكَ، كَمَا تَخْزُنُ ذَهَبَكَ وَ وَرِقَكَ؛
فَرُبَّ كَلِمَة سَلَبَتْ نِعْمَةً وَ جَلَبَتْ نِقْمَةً.
3 = زبانت را همچون طلا و نقره ات حفظ كن.
(در خزينه دهان)
4 = اى بسا گفتن يك كلمه نعمت بزرگى را از انسان سلب كرده يا بلا و مصيبتى را فراهم ساخته است.
تمام مسئوليت هايش را بايد به عهده بگيری .
پس چه بهتر كه انسان كم سخن بگويد
و سنجيده بگويد.
زبان تو نيز سرمايه بسيار گران بهايى است
كه بايد با دقت در حفظ آن بكوشى.
حکمت 382 نهج البلاغه وَ قَالَ (عليه السلام):
لَا تَقُلْ مَا لَا تَعْلَمُ، بَلْ لَا تَقُلْ كُلَّ مَا تَعْلَمُ؛
امام( ع ) فرمود : چيزى را كه علم به آن ندارى مگو بلكه همه آنچه را كه مى دانى نيز مگو
فَإِنَّ اللَّهَ فَرَضَ عَلَى جَوَارِحِكَ كُلِّهَا فَرَائِضَ
يَحْتَجُّ بِهَا عَلَيْكَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ.
زيرا خداوند بر تمام اعضاى تو واجباتى قرار داده
كه روز قيامت از آن ها بازخواست خواهد كرد.
كافى ج 1 ص 43 زرارة از امام باقر ( ع ) پرسيد: خداوند چه حقى بر بندگان دارد ؟ امام(ع) فرمود : أَنْ يقُولُوا مَا يعْلَمُونَ وَيقِفُوا عِنْدَ مَا لاَ يعْلَمُون از آنچه مى دانند سخن بگويند و درباره آنچه نمى دانند توقف كنند
آنچه انسان مى داند گاه افشاى اسرار مؤمنين
و گاه غيبت و عيب جويى ديگران است
و گاه سبب اهانت و يا ايجاد اختلاف در ميان مردم
و يا اشاعه فحشا
و يا سبب اضطراب افكار عمومى مى شود
و يا افراد كم استعدادى را به گمراهى مى افكند
كه همه اين ها از مصاديق گناه است.
و گاهى سبب انحراف از فضايل اخلاقى است
مثلا گاهى خودستايى و اظهار كبر و غرور
و برترى بر ديگران است و گاه شكل ريا و سُمعه به خود مى گيرد كه تمام اين ها مذموم است.
إنّ هذا اللِّسانَ مِفتاحُ كلِّ خَيرٍ و شَرٍّ فيَنبَغي للمؤمنِ أن يَختِمَ
على لِسانِهِ كَما يَختِمُ على ذَهَبِهِ و فِضَّتِهِ تحف العقول : 298
امام باقر عليه السلام : راستى كه اين زبان،
كليد هر خوبى و بدى است. پس، سزاوار است كه مؤمن بر زبان خود مهر زند، همان گونه كه
بر [كيسه] طلا و نقره خويش مهر مى زند