نهج البلاغه
حکمت 405
عمار یاسر ( 2 )
تاریخ : 08 / 07 / 1403
👈 مطالب بیان شده در جلسه 👇👇
ادامه حکمت 405 از جلسه قبل 👇👇
وَ قَالَ ( عليه السلام ) لِعَمَّارِ بْنِ يَاسِرٍ، وَ
قَدْ سَمِعَهُ يُرَاجِعُ الْمُغِيرَةَ بْنَ شُعْبَةَ كَلَاماً :
امیر المومنین عليه السلام ( هنگامى كه شنيدند
عمار ياسر با مغيرة بن شعبه جرّ و بحث مى كند
و پاسخ او را مى داد ) فرمودند :
دَعْهُ يَا عَمَّارُ، فَإِنَّهُ لَمْ يَأْخُذْ مِنَ الدِّينِ
إِلَّا مَا قَارَبَهُ مِنَ الدُّنْيَا ،
اى عمار! رهايش كن، چرا كه او
1 = از دين خدا آن مقدار گرفته كه
به دنيا نزديكش سازد
وَ عَلَى عَمْدٍ لَبَسَ عَلَى نَفْسِهِ ،
لِيَجْعَلَ الشُّبُهَاتِ عَاذِراً لِسَقَطَاتِهِ .
2 = و از روى عَمد حق را بر خود مشتبه ساخته
3 = تا شبهات را بهانه لغزش ها
و خلاف هايش قرار دهد.
مغیره اعتقادى به مسائل اسلامى ندارد آن جا كه
به نفع دنياى او باشد ديندار مى شود و آن جا كه
به زيان دنياى او باشد احكام دين را رها مى كند.
برده دنيا است و دين، تنها بر زبان آن است
و عمداً حقايق را بر خود مشتبه مى سازد
و شبهاتى را بهانه براى كارهاى خلافش قرار مى دهد
وجدان خود را فريب مى دهد و كارهاى خلاف خود را به اين وسيله توجيه مى كنند.