21 شهریور 1404
عبدالمطلب 30 حائری 18 پ 36

9اردیبهشت1404-تدریس رساله جامع(غصب و سایر امور ضمان‌آور-4)

تدریس رساله جامع – جلد 3

احکام – جلسه شماره 915

غصب و سایر امور ضمان‌آور ( 4 )

مذمّت و نکوهش غصب

تاریخ 1404.02.09

مطالب بیان شده در جلسه 👆👇

ادامه روایت جلسه قبل 👇👇

فَقُلْتُ لَهُ ثَكِلَتْكَ الثَّوَاكِلُ يَا عَقِيلُ
به او گفتم : مادران داغدار بر تو
بگريند اى عقيل ،

أَ تَئِنُّ مِنْ حَدِيدَةٍ أَحْمَاهَا إِنْسَانُهَا لِلَعِبِهِ
آيا تو در برابر آهن پاره‏اى كه انسانى آن را
به شوخى و بازى برافروخته ناله مى‏زنى ،

وَ تَجُرُّنِي إِلَى نَارٍ سَجَرَهَا جَبَّارُهَا لِغَضَبِهِ
ولى مرا به جانب آتشى كه خداوند قهّار
به جهت خشم خود افروخته مى‏كشانى ؟ !

أَ تَئِنُّ مِنَ الْأَذَى وَ لَا أَئِنُّ مِنْ لَظَى
آيا تو از اين درد اندك ناله بزنى ،
و من از آتش سوزنده جهنّم ناله نزنم ؟ !

وَ أَعْجَبُ مِنْ ذَلِكَ طَارِقٌ طَرَقَنَا بِمَلْفُوفَةٍ
فِي وِعَائِهَا وَ مَعْجُونَةٍ شَنِئْتُهَا
از سرگذشت عقيل عجيب‏تر برنامه شخصى است
كه به تاريكى شب با ارمغانى در ظرف بسته ،
و حلوايى كه آن را خوش نداشتم
و به آن بدبين بودم

كَأَنَّما عُجِنَتْ بِرِيقِ حَيَّةٍ أَوْ قَيْئِهَا فَقُلْتُ
به طورى كه انگار مى‏كردى
آن را با آب دهان يا استفراغ مار ساخته‏اند
نزد من آمد ، به او گفتم :

أَ صِلَةٌ أَمْ زَكَاةٌ أَمْ صَدَقَةٌ فَذَلِكَ كُلُّهُ مُحَرَّمٌ عَلَيْنَا
أَهْلَ الْبَيْتِ فَقَالَ لَا ذَا وَ لَا ذَاكَ‏ وَ لَكِنَّهَا هَدِيَّةٌ
اين صله است يا زكات يا صدقه ؟
اينها كه بر ما اهل بيت حرام است .
گفت : نه اين است و نه آن ، بلكه هديه است .

فَقُلْتُ هَبِلَتْكَ الْهَبُولُ أَ عَنْ دِينِ اللَّهِ أَتَيْتَنِي لِتَخْدَعَنِي
گفتم : مادرت به عزايت بنشيند ،
آمده‏اى از راه دين خدا فريبم دهى ؟ !

أَ مُخْتَبِطٌ أَمْ ذُو جِنَّةٍ أَمْ تَهْجُرُ
يا دستگاه فكر و انديشه‏ات به هم خورده ،
يا ديوانه‏اى و يا بيهوده گويى ؟ !

ادامه دارد 👆👆




دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دریافت بهترین مطالب و فایل های مذهبی

لیست شبکه های اجتماعی صادقیه: