22 آذر 1403
عبدالمطلب 30 حائری 18 پ 40

خمس جلسه هشتم (وسوسه های شیطانی در مورد خمس 1)

8

مطالب بیان شده در جلسه هشتم خمس 👆 👆 👆

وسوسه‏هاى شيطانى‏
در مورد خمس

وسوسه از راه وعده فقر
هنگامى كه فردى تصميم بر دادن حقّ اللّه مى‏گيرد،
شيطان به او وعده فقر مى‏دهد سوره بقره، آيه 268
كه اگر خمس بدهى مال تو كم مى‏شود و فردا فقير و
محتاج مى‏شوى، هنوز فرزندانت به سر و سامان نرسيده‏اند.

ولى قرآن نيز در برابر وعده فقر شيطان وعده‏هايى دارد از جمله:

  • آنچه در راه خدا بدهيد، خداوند جايگزين مى‏كند:
    «فهو يخلفه» سوره سبأ، آيه 39

انفاق مثل مكيدن شير مادر است كه هرچه فرزند مى‏خورد،
خداوند دوباره سينه مادر را پر مى‏كند.

  • هر چه بدهيد گم نمى‏شود و آن را نزد خداوند مى‏يابيد.
    «تجدوه عنداللّه» سوره بقره، آيه 110
  • كارهاى خير شما باقى مى‏ماند و پاداش بهتر دارد.
    «والباقيات الصالحات خير عند ربّك ثواباً» سوره كهف، آيه 46
  • هر چه نزد شماست فانى مى‏شود، ولى اگر رنگ الهى پيدا كند
    و در راه او مصرف شود ابدى مى‏گردد.
    «ماعندكم ينفد و ما عنداللّه باق» سوره نحل، آيه 96
  • در راه خدا از خرج كردن نترسيد
    كه او به شما وسعت مى‏دهد.
    «و اللّه واسع عليم» سوره بقره، آيه 261
  • مثال آنچه در راه خدا مى‏دهيد مثال دانه گندمى است كه در خاك پنهان مى‏شود، ولى چيزى نمى‏گذرد كه از آن دانه، هفت خوشه و در هر خوشه صد دانه ظاهر مى‏شود. سوره بقره، آيه 261

نوع ديگرى از وسوسه‏
اگر شيطان در مرحله اول حريف انسان نشد كمى تخفيف داده و مى‏گويد: خمس واجب است ولى حالا صبر كن. عجله درست نيست هنوز آخر كار نشده و معلوم نيست سود و زيان چقدر است،

ممكن است بعضى از سرمايه‏هاى تو نقد نشود،
ممكن است بعضى از جنس‏هاى فروخته شده برگردد،
امسال سود بردى، شايد سال آينده زيان كنى و ….

قرآن در برابر اين تأخير، سفارشاتى دارد
و تذكراتى مى‏دهد از جمله:
1- در قرآن بارها كلمه «بغتة» بكار رفته است، يعنى ممكن است مرگ ناگهانى فرا رسد و توفيق عمل خير نداشته باشى.

2- تاريخ افراد و اقوام و گروه‏هايى در قرآن مطرح شده
كه ناگهان گرفتار قهر الهى شدند.
3- قرآن صحنه‏هائى از آرزوى برگشتن به دنيا و انجام كار خير را نقل مى‏كند كه البتّه هرگز به اين آرزو پاسخ مثبتى داده نمى‏شود.

4- قرآن در آيه 14 سوره حديد گفتگوى دوزخيان را با بهشتيان در قيامت اينگونه بيان مى‏فرمايد: منافقان التماس مى‏كنند كه نگاهى به ما كنيد تا از نور شما استفاده كنيم. وقتى جواب رد مى‏شنوند مى‏گويند: آيا ما در دنيا با شما نبوديم؟ بهشتيان مى‏گويند: چرا ولى شما خودتان را فريب داديد و در كار خير، امروز و فردا كرديد.

وسوسه ديگر
گاهى شيطان انسان را وسوسه مى‏كند كه چرا نتيجه دسترنج و علم و ابتكار و خلاقيّت تو نصيب ديگران شود.
همان گونه كه قارون مى‏گفت: سرمايه من بخاطر علم و تخصّص و مديريّتى است كه دارم، «انّما اوتيتُه على علمٍ عندى» سوره قصص، آيه 78

خداوند در پاسخ مى‏فرمايد: آيا قارون نمى‏داند كه ما قوى‏تر از او را نابود كرديم. چه بسيار افرادى از صاحبان سرمايه كه با سواد، زرنگ، قوى و زحمت‏كش بودند، ولى به جايى نرسيدند.
آرى، هرگز داده‏هاى الهى را به حساب تخصّص و علم و تلاش و مديريّت و هنر خود نگذاريم.

وسوسه ديگر
گاهى شيطان وسوسه مى‏كند كه خدا خواسته گروهى فقير و گروهى در رفاه باشند، اگر خدا بخواهد به فقرا نيز ثروت مى‏دهد.
«انطعم من لو يشاء اللّه اطعمه» سوره يس، آيه 47

گويا اين افراد غافلند كه دادن‏ها و گرفتن‏هاى الهى براى‏
آزمايش مردم است تا كسى كه ثروت دارد از خود سخاوت و كسى كه ندارد از خود صبر و قناعت نشان دهد. اگر همه مردم يكسان باشند روحيه ايثار، سخاوت، صبر و قناعت، در انسان محو مى‏شود.

وسوسه ديگر
گاهى انسان بر اثر وسوسه شيطان مى‏گويد: من كارهاى خير زيادى كرده‏ام به فقراء كمك مى‏كنم، به بستگان سر مى‏زنم اموالى را وقف يا وصيّت مى‏كنم، بنابراين خمس دادن لازم نيست.

در حالى كه اگر انسان هزار مستحب انجام دهد جبران يك واجب نمى‏شود. ما بنده خدا هستيم و بايد هرچه را او گفت و هر گونه كه او خواست عمل كنيم، نه آنچه را سليقه خودمان تشخيص مى‏دهد و بدتر آنكه سليقه خودمان را به جاى حكم خدا حساب كنيم.

وسوسه ديگر
افرادى مى‏گويند: برخى از كسانى كه خمس را به آنها مى‏پردازيم، خود در رفاه هستند چرا ما به آنان خمس بدهيم؟
در پاسخ بايد گفت: اسلام مى‏فرمايد: خمس را به فقيه عادلى بپردازيد كه اهل دنيا نباشد،

اگر شما گيرنده خمس را اهل دنيا ديديد
مى‏توانيد گيرنده را عوض كنيد
نه آنكه از پرداخت خمس سرباز زنيد.

شرط مرجعيّت در اسلام دورى از هواى نفس است و در روايات سفارش شده است كه اگر عالمى را ديديد كه دنيا گراست از او دورى نمائيد و به سراغ عالم زاهد و پارسا برويد.
علاوه بر آنكه ممكن است رفاهِ گيرنده خمس، بخاطر ارث و يا
درآمدهاى شخصى باشد و زندگى او از خمس نباشد.

وسوسه ديگر
بعضى مى‏گويند: خمس ما مبلغ قابلى نيست،
خودمان به فقرا مى‏دهيم.

پاسخ آن است كه ما بايد به وظيفه عمل كنيم و كارى به كم و زياد آن نداشته باشيم. همان گونه كه گاهى يك برگ زرد در حوض آب، كشتى چندين مورچه مى‏شود، ممكن است مبلغ ناچيز شما چند گره را از كار مسلمانان باز كند. خداوند به مبلغ نظر ندارد، بلكه او به اخلاص مى‏نگرد چنانچه سوره‏ «هل اتى …» به خاطر چند قطعه نان كه در راه خدا خالصانه انفاق شد نازل گرديد.

وسوسه ديگر
گاهى مى‏گويند ما هنوز مشكل مسكن و همسر و مركب و اشتغال خود يا فرزندانمان را حل نكرده‏ايم كه خمس بپردازيم.

پاسخ: اسلام، خمس را پس از تأمين هزينه‏هاى متعارف و متعادل زندگى قرار داده است. تأمين نيازهايى مانند ازدواج خود يا فرزندان، تهيه مسكن و مركب و سفرهاى تفريحى و زيارتى و هدايا و مهمانى‏ها و انواع هزينه‏هايى كه در آن ريخت و پاش نيست و در نظر عموم مردم بجاست، مقدم بر خمس است

ولى متأسفانه بعضى از مردم اسراف‏كارى و بلند پروازى و تجمّل‏گرايى و چشم هم چشمى را بهانه نپرداختن خمس قرار مى‏دهند. به هر حال خمس پس از تأمين زندگى عادى است.

مثلًا اگر پنج ميليون‏ تومان درآمد سال شما و چهار ميليون تومان خرج زندگى سالانه شما باشد،
تنها خمس يك ميليون تومان يعنى دويست هزار تومان بر شما واجب است و از پنج ميليون تومان سود، نپرداختن دويست هزار تومان، بى‏انصافى است.

راستى اگر باغ انگورى را به انسان ببخشند و
بگويند در هر سال چند كيلو از انگور اين باغ را
به صاحبش بدهيد، بى‏اعتنايى به اين خواسته
خلاف هر وجدان بيدار نيست؟

وسوسه ديگر
بعضى مى‏گويند: ما خمس را خودمان به فقرا مى‏دهيم و نيازى نيست كه به فقيه جامع الشرايط بپردازيم،
اين افراد نمى‏دانند كه خمس عبادت است و در عبادت تعبّد و مراعات دستور ضرورى است.

قرآن با صراحت، گيرنده خمس را «ذى القربى» يعنى امام معصوم دانسته و امام معصوم فقيه عادل را جانشين خود قرار داده كه بايد مجارى امور به دست او باشد و در حوادث واقعه به او مراجعه كرد
و او حرف آخر را بزند.

و طوری نباشد یک فقیر را ده نفر کمک کنند
ولی فقیر دیگر به نان شبش مانده باشد و …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *