مطالب بیان شده در جلسه هشتم خمس 👆 👆 👆
وسوسههاى شيطانى
در مورد خمس
وسوسه از راه وعده فقر
هنگامى كه فردى تصميم بر دادن حقّ اللّه مىگيرد،
شيطان به او وعده فقر مىدهد سوره بقره، آيه 268
كه اگر خمس بدهى مال تو كم مىشود و فردا فقير و
محتاج مىشوى، هنوز فرزندانت به سر و سامان نرسيدهاند.
ولى قرآن نيز در برابر وعده فقر شيطان وعدههايى دارد از جمله:
- آنچه در راه خدا بدهيد، خداوند جايگزين مىكند:
«فهو يخلفه» سوره سبأ، آيه 39
انفاق مثل مكيدن شير مادر است كه هرچه فرزند مىخورد،
خداوند دوباره سينه مادر را پر مىكند.
- هر چه بدهيد گم نمىشود و آن را نزد خداوند مىيابيد.
«تجدوه عنداللّه» سوره بقره، آيه 110 - كارهاى خير شما باقى مىماند و پاداش بهتر دارد.
«والباقيات الصالحات خير عند ربّك ثواباً» سوره كهف، آيه 46 - هر چه نزد شماست فانى مىشود، ولى اگر رنگ الهى پيدا كند
و در راه او مصرف شود ابدى مىگردد.
«ماعندكم ينفد و ما عنداللّه باق» سوره نحل، آيه 96 - در راه خدا از خرج كردن نترسيد
كه او به شما وسعت مىدهد.
«و اللّه واسع عليم» سوره بقره، آيه 261 - مثال آنچه در راه خدا مىدهيد مثال دانه گندمى است كه در خاك پنهان مىشود، ولى چيزى نمىگذرد كه از آن دانه، هفت خوشه و در هر خوشه صد دانه ظاهر مىشود. سوره بقره، آيه 261
نوع ديگرى از وسوسه
اگر شيطان در مرحله اول حريف انسان نشد كمى تخفيف داده و مىگويد: خمس واجب است ولى حالا صبر كن. عجله درست نيست هنوز آخر كار نشده و معلوم نيست سود و زيان چقدر است،
ممكن است بعضى از سرمايههاى تو نقد نشود،
ممكن است بعضى از جنسهاى فروخته شده برگردد،
امسال سود بردى، شايد سال آينده زيان كنى و ….
قرآن در برابر اين تأخير، سفارشاتى دارد
و تذكراتى مىدهد از جمله:
1- در قرآن بارها كلمه «بغتة» بكار رفته است، يعنى ممكن است مرگ ناگهانى فرا رسد و توفيق عمل خير نداشته باشى.
2- تاريخ افراد و اقوام و گروههايى در قرآن مطرح شده
كه ناگهان گرفتار قهر الهى شدند.
3- قرآن صحنههائى از آرزوى برگشتن به دنيا و انجام كار خير را نقل مىكند كه البتّه هرگز به اين آرزو پاسخ مثبتى داده نمىشود.
4- قرآن در آيه 14 سوره حديد گفتگوى دوزخيان را با بهشتيان در قيامت اينگونه بيان مىفرمايد: منافقان التماس مىكنند كه نگاهى به ما كنيد تا از نور شما استفاده كنيم. وقتى جواب رد مىشنوند مىگويند: آيا ما در دنيا با شما نبوديم؟ بهشتيان مىگويند: چرا ولى شما خودتان را فريب داديد و در كار خير، امروز و فردا كرديد.
وسوسه ديگر
گاهى شيطان انسان را وسوسه مىكند كه چرا نتيجه دسترنج و علم و ابتكار و خلاقيّت تو نصيب ديگران شود.
همان گونه كه قارون مىگفت: سرمايه من بخاطر علم و تخصّص و مديريّتى است كه دارم، «انّما اوتيتُه على علمٍ عندى» سوره قصص، آيه 78
خداوند در پاسخ مىفرمايد: آيا قارون نمىداند كه ما قوىتر از او را نابود كرديم. چه بسيار افرادى از صاحبان سرمايه كه با سواد، زرنگ، قوى و زحمتكش بودند، ولى به جايى نرسيدند.
آرى، هرگز دادههاى الهى را به حساب تخصّص و علم و تلاش و مديريّت و هنر خود نگذاريم.
وسوسه ديگر
گاهى شيطان وسوسه مىكند كه خدا خواسته گروهى فقير و گروهى در رفاه باشند، اگر خدا بخواهد به فقرا نيز ثروت مىدهد.
«انطعم من لو يشاء اللّه اطعمه» سوره يس، آيه 47
گويا اين افراد غافلند كه دادنها و گرفتنهاى الهى براى
آزمايش مردم است تا كسى كه ثروت دارد از خود سخاوت و كسى كه ندارد از خود صبر و قناعت نشان دهد. اگر همه مردم يكسان باشند روحيه ايثار، سخاوت، صبر و قناعت، در انسان محو مىشود.
وسوسه ديگر
گاهى انسان بر اثر وسوسه شيطان مىگويد: من كارهاى خير زيادى كردهام به فقراء كمك مىكنم، به بستگان سر مىزنم اموالى را وقف يا وصيّت مىكنم، بنابراين خمس دادن لازم نيست.
در حالى كه اگر انسان هزار مستحب انجام دهد جبران يك واجب نمىشود. ما بنده خدا هستيم و بايد هرچه را او گفت و هر گونه كه او خواست عمل كنيم، نه آنچه را سليقه خودمان تشخيص مىدهد و بدتر آنكه سليقه خودمان را به جاى حكم خدا حساب كنيم.
وسوسه ديگر
افرادى مىگويند: برخى از كسانى كه خمس را به آنها مىپردازيم، خود در رفاه هستند چرا ما به آنان خمس بدهيم؟
در پاسخ بايد گفت: اسلام مىفرمايد: خمس را به فقيه عادلى بپردازيد كه اهل دنيا نباشد،
اگر شما گيرنده خمس را اهل دنيا ديديد
مىتوانيد گيرنده را عوض كنيد
نه آنكه از پرداخت خمس سرباز زنيد.
شرط مرجعيّت در اسلام دورى از هواى نفس است و در روايات سفارش شده است كه اگر عالمى را ديديد كه دنيا گراست از او دورى نمائيد و به سراغ عالم زاهد و پارسا برويد.
علاوه بر آنكه ممكن است رفاهِ گيرنده خمس، بخاطر ارث و يا
درآمدهاى شخصى باشد و زندگى او از خمس نباشد.
وسوسه ديگر
بعضى مىگويند: خمس ما مبلغ قابلى نيست،
خودمان به فقرا مىدهيم.
پاسخ آن است كه ما بايد به وظيفه عمل كنيم و كارى به كم و زياد آن نداشته باشيم. همان گونه كه گاهى يك برگ زرد در حوض آب، كشتى چندين مورچه مىشود، ممكن است مبلغ ناچيز شما چند گره را از كار مسلمانان باز كند. خداوند به مبلغ نظر ندارد، بلكه او به اخلاص مىنگرد چنانچه سوره «هل اتى …» به خاطر چند قطعه نان كه در راه خدا خالصانه انفاق شد نازل گرديد.
وسوسه ديگر
گاهى مىگويند ما هنوز مشكل مسكن و همسر و مركب و اشتغال خود يا فرزندانمان را حل نكردهايم كه خمس بپردازيم.
پاسخ: اسلام، خمس را پس از تأمين هزينههاى متعارف و متعادل زندگى قرار داده است. تأمين نيازهايى مانند ازدواج خود يا فرزندان، تهيه مسكن و مركب و سفرهاى تفريحى و زيارتى و هدايا و مهمانىها و انواع هزينههايى كه در آن ريخت و پاش نيست و در نظر عموم مردم بجاست، مقدم بر خمس است
ولى متأسفانه بعضى از مردم اسرافكارى و بلند پروازى و تجمّلگرايى و چشم هم چشمى را بهانه نپرداختن خمس قرار مىدهند. به هر حال خمس پس از تأمين زندگى عادى است.
مثلًا اگر پنج ميليون تومان درآمد سال شما و چهار ميليون تومان خرج زندگى سالانه شما باشد،
تنها خمس يك ميليون تومان يعنى دويست هزار تومان بر شما واجب است و از پنج ميليون تومان سود، نپرداختن دويست هزار تومان، بىانصافى است.
راستى اگر باغ انگورى را به انسان ببخشند و
بگويند در هر سال چند كيلو از انگور اين باغ را
به صاحبش بدهيد، بىاعتنايى به اين خواسته
خلاف هر وجدان بيدار نيست؟
وسوسه ديگر
بعضى مىگويند: ما خمس را خودمان به فقرا مىدهيم و نيازى نيست كه به فقيه جامع الشرايط بپردازيم،
اين افراد نمىدانند كه خمس عبادت است و در عبادت تعبّد و مراعات دستور ضرورى است.
قرآن با صراحت، گيرنده خمس را «ذى القربى» يعنى امام معصوم دانسته و امام معصوم فقيه عادل را جانشين خود قرار داده كه بايد مجارى امور به دست او باشد و در حوادث واقعه به او مراجعه كرد
و او حرف آخر را بزند.
و طوری نباشد یک فقیر را ده نفر کمک کنند
ولی فقیر دیگر به نان شبش مانده باشد و …